نوحه هاي دوستان
نوحه حضرت عبدالله ابن الحسن(ع)
آخرین جانباز در خون خفته کرب و بلایم
غنچه ای پرپر زبستان امام مجتبایم
مجتبی را نور عینم
من فدایی حسینم
یا حسین یا ثارالله
نوحه حضرت عبدالله ابن الحسن(ع)
آخرین جانباز در خون خفته کرب و بلایم
غنچه ای پرپر زبستان امام مجتبایم
مجتبی را نور عینم
من فدایی حسینم
یا حسین یا ثارالله
بگو که یک شبه مردی شدی برای خودت
و ایستادی امروز روی پای خودت
نشان بده به همه چه قیامتی هستی
و باز در پی اثبات ادعای خودت
چون تو ای لاله در این دشت گلی پرپر نیست
واز این پیر جوانمرده کمانی تر نیست
دست و پایی نفسی نیمه نگاهی اهی
غیر خونابه مگر ناله در این حنجر نیست
در کنار تو ام و باز به خود می گویم
نه حسین، این تن پوشیده به خون اکبر نیست
هر کجا دست کشیدم زتنت گشت جدا
از من اغوش پر و از تو تنی دیگر نیست
دیدنی گشته اگر دست و سر سینه تو
دیدنی تر زمن و خنده آن لشگر نیست
استخوانهای تو پشت پدر هر دو شکست
باز هم شکر کنار من و تو مادر نیست
حسن لطفی
بار خداوندا، از تو توفیق هدایتیافتگان و عمل پرهیزگاران و خیرخواهی توبهکاران و اراده و عزم صابران و پرهیز خائفان و جدّوجهد دانشمندان و آراستگی مطیعان و خشیت دردمندان و گرفتاران را خواستارم، تا در دلم چنان خشیتی از تو ایجاد شود که در نتیجه آن از گناه خودداری کرده، به همه فرمانهایت جامه عمل بپوشانم و از این طریق شایسته عنایت و کرامت تو باشم و با درک عظمت تو رو به سوی تو آورم و چنان دوستدار تو شوم که همه اعمالم را خالص ساخته، با حسن ظن و امیدی که به تو دارم، در تمام کارها توکلم تنها به تو باشد.
پروردگارا، مرا به آخرت چنان راغب گردان که وجود آن را از طریق پارسایی در امور دنیوی در دل خود احساس کنم. خداوندا، مرا در امور مربوط به آخرت چنان بصیرتی عطا کن که با اشتیاق به دنبال گزاردن کارهای پسندیده بشتابم و از گناه و کارهای ناشایست پرهیز کنم.
خداوندا، اگر مرا به گناهان بازخواست کنی، من تو را به کرم و بخششت میخوانم و اگر مرا با خطاکاران در یکجا محبوس سازی، به آنها خواهم گفت که من خدا را دوست میداشتم. ای مولای من، نه اطاعت من به تو سودی میرساند و نه گناهم ضرری را متوجه تو میکند. پس به من آنچه به تو سودی نمیرساند عنایت کن و آنچه به تو ضرری نمیرساند از من ببخشای. به درستی که تو مهربانترینِ مهربانانی.
از امام سجاد علیهالسلام نقل شده است: در روز عاشورا وقتی لشکریان یزید آماده جنگ با امام حسین علیهالسلام شدند آنحضرت این گونه با خداوند به راز و نیاز پرداختند: «پروردگارا، در هر سختی و گرفتاری پناه و امیدم تویی و در هر پیشامدی که روی به من میآورد، پشتیبانم تویی. چه بسیار سختیها که قلبها را به لرزه در میآورد و چارهسازی را با شکست مواجه میساخت و دوست بر اثر آن انسان را رها میکرد و دشمن او را شماتت مینمود و من وقتی آن را به تو عرضه داشتم و شکایت آن را پیش تو آوردم، به پاس آنکه در حل آن فقط به تو امیدوار بودم، تو به لطف و کرمت در کار من گشایش ایجاد کردی و مشکلم را برطرف ساختی. پس تو صاحب هر نعمت و نیکی هستی و آخرین امید همگان به توست».
خداوندا،... تو مولا و سرور منی. پس به بندهای که به تو پناه آورده است رحم کن. ای دارنده اوصاف برجسته و متعالی، تکیه گاهم تویی. خوشا به حال کسی که تو مولای او باشی! خوشا به حال کسی که خدمتگزار شبزندهداری باشد و شکایتِ گرفتاریهایش را فقط با خداوند ذوالجلال در میان بگذارد؛ هیچ ناراحتی و مشکلی بالاتر از دوستی خدا نداشته باشد و هرگاه ناراحتیاش را با پروردگار عالم مطرح کند آن را برطرف سازد و هر وقت به گرفتاری مبتلا شد، در دل تاریکی حل آن را از خداوند خواهد و مولایش او را گرامی داشته، به خود نزدیک گرداند.